حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۸۹۳

۱

دلبرا شیفته ی قامت و بالای توام

کشته ی غمزه ی مستانه ی شهلای توام

۲

روز نوروز و همه خلق به خود مشغولند

من مشتاق در اندیشهٔ سودای توام

۳

نکنم شیفتگی پس چه کنم معذورم

نشنوم پند که در بند همه جای توام

۴

این محال است که گر چند بکوشم بسیار

صبر ممکن شود از روی دل آرای توام

۵

از توام صبر محال است که مولای منی

بر منت حکم روان است که لالای توام

۶

فتنه ام بر دهن چون شکر شیرینت

توتی آینه ی روی مصفای توام

۷

همه در وصف لب چون شکرت می گویم

خود تودانی که نزاری شکرخای توام

تصاویر و صوت

نظرات