حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۹۱۸

۱

مست و لایعقل و دردی کش و خم پردازیم

رند و شوریده و دیوانه و شاهد بازیم

۲

شهر بی‌فتنه نباشد زِچو ما شیفتگان

که بتی می‌شکنیم و دگری می‌سازیم

۳

زاهدان را به چه زادند و چه می‌پروردند

تا به ایشان زِمیانِ دل و جان پردازیم

۴

عقل زاید شد و مستغرقِ اوییم چنان

که دگر با خود و با عقل نمی‌پردازیم

۵

پدرم گفت که «هان! تا به کی از شیفتگی؟»

گفتم «ای بابا! ما مستِ ابِد زآغازیم»

۶

گر چه از شیشه‌ی تقدیر چنان مستانیم

سنگ در کارگهِ کوزه‌گران اندازیم

۷

همچو طوطی به لطافت همه جان گفتاریم

همچو بلبل به فصاحت همه تَن آوازیم

۸

صورت ما و معانیِ نزاری نی‌نی

که نزاری نشویم ار چو قلم بگدازیم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۶۲

نظرات