حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۹۵۶

۱

چه غم که نیست مرا حاصل ای مسلمانان

ز چشمِ شوخ و دلِ غافل ای مسلمانان

۲

دلم ز دیده شود مبتلا و جان از دل

فغان ز دیده و آه از دل ای مسلمانان

۳

حسد برند که پیوسته عاشقی چه کنم

چو در ازل نبدم مقبل ای مسلمانان

۴

ز اضطرابِ به دریافتاده بی‌خبرست

قرار یافته بر ساحل ای مسلمانان

۵

ز خرقه سیر شدم مولعِ خراباتم

به خانقاه نی‌ام مایل ای مسلمانان

۶

به یک پیاله می اثباتِ پارسایی را

هزار توبه کنم باطل ای مسلمانان

۷

همان نزاریِ مستم کز اعتبار انگشت

ز دستِ من بگزد عاقل ای مسلمانان

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ر.غ
۱۴۰۳/۰۶/۱۷ - ۰۶:۳۱:۰۸
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها