حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۹۹۴

۱

با پای لطف نگارا به کوی ما گذری کن

به چشم رحم خدا را به سوی ما نظری کن

۲

ببخش بر رخ چون کهربا و اشک چو لعلم

از آن دو بُسَّد شیرین نصیبِ ما شکری کن

۳

به غمزه گوی که آخر نصیب بی‌گنهی ده

به بوسه گوی که آخر دوای بی‌بصری کن

۴

به غمزه‌ی تو جزین التماس شرط نباشد

به ما چو برنگری گو به ناز وانگری کن

۵

از آن وفور کرامت که رسم لطف تو باشد

برای مزد خدا را نثار ما قدری کن

۶

به یک کرشمه که کردی دل از برم بربودی

بیا و باز رهانم، به قصدِ جان دگری کن

۷

به شرح بر سرِ خاکم نویس قصه دردم

به یادگار در افواهِ عاشقان سمری کن

۸

نزاریان به حضر چون دوای درد ندانی

مکش جفا ز رقیبان دگر برو سفری کن

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۲۳۹

نظرات