عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۵۷

۱

خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد

وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد

۲

جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن

زیبد آنرا که چنین شکل و شمایل دارد

۳

عاشق دلشده را پند خردمند چه سود

رند دیوانه کجا گوش به عاقل دارد

۴

مبتلائیست که امید خلاصش نبود

هرکه بر پای دل از عشق سلاسل دارد

۵

تا دم بازپسین غرقهٔ دریای غمش

مدعی باشد اگر چشم به ساحل دارد

۶

هرکه خواهد که کند از تو مرادی حاصل

حاصل آنست که اندیشهٔ باطل دارد

۷

میکشد ساعد سیمین تو ما را و عبید

میل بوسیدن سرپنجهٔ قاتل دارد

تصاویر و صوت

کلیات عبید زاکانی (موش و گربه) به کوشش دکتر محمدجعفر محجوب - عبید زاکانی - تصویر ۱۷۶
کلیات عبید زاکانی به کوشش پرویز اتابکی - عبید زاکانی - تصویر ۱۲۲

نظرات