عبید زاکانی

عبید زاکانی

غزل شمارهٔ ۶۰

۱

یار پیمان شکنم با سر پیمان آمد

دل پر درد مرا نوبت درمان آمد

۲

این چه ماهیست که کاشانهٔ ما روشن کرد

وین چه شمعیست که بازم به شبستان آمد

۳

بخت باز آمد و طالع در دولت بگشاد

مدعی رفت و مرا کار به سامان آمد

۴

می بیارید که ایام طرب روی نمود

گل بریزید که آن سرو خرامان آمد

۵

از سر لطف ببخشود بر احوال عبید

مگرش رحم بدین دیدهٔ گریان آمد

تصاویر و صوت

کلیات عبید زاکانی (موش و گربه) به کوشش دکتر محمدجعفر محجوب - عبید زاکانی - تصویر ۱۰۴

نظرات