
عرفی
غزل شمارهٔ ۳۴۵
۱
بازم به طوف کعبه احرام تازه شد
ذوقم به بوسه های لب جام تازه شد
۲
گشتیم باز می کش و ارباب شید را
آئین طعن وشیوهٔ دشنام تازه شد
۳
ذوقم نمانده بود ز خونابه های تلخ
اینک حلاوت همه در کام تازه شد
۴
زنار را نیابت تسبیج می دهم
ای اهل شرع، مژده، که اسلام تازه شد
۵
می جوشد از درون دلم چشمه چشمه خون
توفان نوح را دگر ایام تازه شد
۶
عرفی بسی به تشنه لبی عمر باختیم
کز دُرد و صاف ساقی ام انعام تازه شد
تصاویر و صوت

نظرات