
عرفی
غزل شمارهٔ ۵۰۷
۱
نیشی گرفته سینهٔ خویش ریش می کنیم
تا هست فرصتم ادب خویش می کنیم
۲
نایاب گوهریست مرادم و گر نه من
دریوزه از نوانگر و درویش می کنیم
۳
بیهوده رفتنم ز فروماندگی به است
تا خضر نیست رهبری خویش می کنیم
۴
دانم که نیست چاره و هر دم ز اضطراب
آزار عقل مصلحت اندیش می کنیم
۵
عرفی اگر ز کاوش دل مانده ام چه باک
ناخن ز کار شد، طلب نیش می کنیم
نظرات
شهرزاد چنگلوایی