عرفی

عرفی

غزل شمارهٔ ۵۱۰

۱

به لب داغ چو با خنده به مرهم زده ایم

طعن شادی به دل سوخته از غم زده ایم

۲

دل به رسوایی ما خوش مکن ای عشق که ما

طبل ناموس تو بر بام دو عالم زده ایم

۳

بزم مقصود بچینید کز آشوب جنون

صد ره این بزم فروچیده و برهم زده ایم

۴

برو ای غیر که خاموش لبان می دانند

که بر این رشته گره بهر که محکم زده ایم

۵

مژده ای زخم که ناموس کلیدش گم کرد

قفل الماس که ما بر در مرهم زده ایم

۶

عرفی از بادهٔ غم نشإ ی شادی مطلب

این نه جامی است که در انجمن جم زده ایم

تصاویر و صوت

کلیات عرفی شیرازی ـ ج ۱ (غزلیات) بر اساس نسخه‌های ابوالقاسم سراجا اصفهانی و محمدصادق ناظم تبریزی به کوشش و تصحیح پرفسور محمدولی الحق انصاری - جمال الدین محمد عرفی شیرازی - تصویر ۷۴۰

نظرات