
اوحدی
غزل شمارهٔ ۱۳۵
۱
در خرابات عاشقان کوییست
وندرو خانهٔ پریروییست
۲
طوقداران چشم آن ماهند
هر کجا بسته طاق ابروییست
۳
به نفس چون نسیم جان بخشد
هر کرا از نسیم او بوییست
۴
ورقی باز کردم از سخنش
زیر هر توی آن سخن توییست
۵
من ازو دور و او به من نزدیک
پرده اندر میان من و اوییست
۶
سوی او راهبر ندانم شد
تا مرا رخ به سایه و موییست
۷
اوحدی، با کسی مگوی دگر
نام آن بت، که نازکش خوییست
تصاویر و صوت

نظرات