اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۲۲۳

۱

آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد

صید ندیدم ز بند او، که رها شد

۲

با دگران سرکشی نمود و تکبر

سرکش و بیدادگر به طالع ما شد

۳

رنج که بردیم باد برد و تلف گشت

سعی که کردیم هرزه بود و هبا شد

۴

نوبت آن وصل را که وعده همی داد

هیچ به فرصت نگه کرد و قضا شد

۵

دل ز برم برد و زهره نیست که گویم:

آن دل سرگشته را که برد و کجا شد؟

۶

گر کندم قصد جان دریغ ندارم

کام من آمد چو کام دوست روا شد

۷

با همه جوری دلم نداد که گویم:

اوحدی از هجر او شکسته چرا شد؟

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۲۲۸

نظرات

user_image
کاظم ایاصوفی
۱۳۹۴/۰۷/۱۸ - ۲۰:۳۷:۲۲
مصراع دوم بیت چهارم نگه نکرد صحیح است