اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۷۴۷

۱

دلبرا، روز جدایی یاد ما می‌کرده‌ای

یا چو از ما دور گشتی دل جدا می‌کرده‌ای

۲

اندرین مدت که روی اندر کشیدی زین دیار

با که می‌بودی؟ بگو: عشرت کجا می‌کرده‌ای؟

۳

چون سلامت می‌فرستادم به دست باد صبح

راست گو: دشنام دادی؟ یا دعا می‌کرده‌ای؟

۴

همچنین بیگانه بودی، یا چنان کت عادتست

هر زمان بیگانه‌ای را آشنا می‌کرده‌ای؟

۵

گر گرفتی دوستان نو روا باشد، ولی

ترک یاران قدیم آخر چرا می‌کرده‌ای؟

۶

از بهای بوسه گنج آورده باشی زین سفر

هم‌برین صورت که می‌بینم بها می‌کرده‌ای

۷

هر چه میکردی صوابست، اینکه پیش اوحدی

نامه‌ای ننوشته‌ای هرگز، خطا می‌کرده‌ای

تصاویر و صوت

نظرات