اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۷۶

۱

بی تو نکردیم به جایی نشست

با تو نشستیم به هر جا که هست

۲

صورت خوب از چه به گیتی بسیست

چشم مرا مثل تو صورت نبست

۳

لاف نخستین «بلی» می‌زنم

روز نخستین که تو گویی:«الست»

۴

زلف سیه را به ازان می‌شکن

ورنه بسی دل که بخواهد شکست

۵

موی برست از کف امید ما

وز کف موی تو نخواهیم رست

۶

هر که کند گوش به گفتار تو

بس که به گفتار بخواهد نشست

۷

ای که ز من صبر طلب میکنی

خود چو منی را چه بر آید ز دست؟

۸

پند، که بی‌بادهٔ صافی دهی

کی شنود عاشق دردی پرست؟

۹

اوحدی از عشق تو دیوانه شد

گر دگری می‌شود از عشق مست

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۱۶۸

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۱/۱۱/۲۵ - ۱۹:۵۰:۴۱
بیت سوم - تلمیح دارد به آیه 172 سوره اعراف ، وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذَا غَافِلِینَ ، اشاره به عالم ذر یا روز اَلَست که خداوند پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یگانگیش گرفته‌است ( لفظ «الست » اشاره است به آیه «الست بربکم ؟ قالوا: بلی» یعنی خداوند قبل از خلق اجساد به ارواح فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند بلی)