اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۸۶۳

۱

یک سخن زان لعل خاموشم بگوی

نکته‌ای شیرین‌تر از نوشم بگوی

۲

بر دهانم نه لب و سری که هست

از زبان خویش در گوشم بگوی

۳

امشبم چون دوش بودن آرزوست

از چه می‌داری شب دوشم؟ بگوی

۴

هوش من در گفتن شیرین تست

تا نباید رفتن از هوشم بگوی

۵

دیشبم پوشیده گفتی: سر بیار

این سخن بی‌یار سر پوشم بگوی

۶

با دل مجنون من پیغام وصل

پیش از آن کز هجر برجوشم بگوی

۷

اوحدی، با چشم مستش حال من

گر نکردستی فراموشم بگوی

تصاویر و صوت

نظرات