اوحدی

اوحدی

بخش ۴۸ - حکایت

۱

واعظی وصف حوریان میکرد

شرح حسن عمل بیان میکرد

۲

که: بهر مرد بیست حور دهند

جای در باغ و در قصور دهند

۳

زنکی پیر از آن میان برخاست

که: همی پرسمت حدیثی راست

۴

هیچ در خلد حور نر باشد؟

گفت: بنشین که آنقدر باشد

۵

در بهشت ار شوی تو، ای ساده

نهلندت سلیم و نا گاده

۶

با زن دول پند بی‌خرما

گردگانست و گنبد هر ما

۷

توشهٔ خود بر آر از انبانش

سر فرو ده درین بیابانش

تصاویر و صوت

نظرات