اوحدی

اوحدی

بخش ۵۲ - شنیدن معشوق سخن عاشق

۱

به دست قاصدی داد این حکایت

حدیثی پر شکیب و پر شکایت

۲

چو واقف شد پریرو راز او را

وزان طومار دل پرداز او را

۳

به دل گفتا که: ناچارست یاری

همین سرگشتهٔ بیچاره، باری

تصاویر و صوت

نظرات