
پروین اعتصامی
شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سرودهام
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگْ گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاکْ زندان تو گشت، ای مه زندانی من
از ندانستنِ من دزدِ قضا آگه بود
چو تو را برد، بخندید به نادانی من
آن که در زیرِ زمینْ داد سر و سامانت
کاش میخورد غم بیسر و سامانی من
به سر خاک تو رفتم، خطِ پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
رفتی و روز مرا تیرهتر از شب کردی
بیتو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من
بیتو اشک و غم و حسرت همه مهمان منَند
قدمی رنجه کن از مهر به مهمانی من
صفحهٔ رویْ ز انظارْ نهان میدارم
تا نخوانند بر این صفحه پریشانی من
دهرْ بسیار چو من سربهگریبان دیده است
چه تفاوت کندَش سربهگریبانی من
عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
غم تنهایی و مهجوری و حیرانی من
گل و ریحانِ کدامین چمنَت بنْمودند
که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من
من که قدر گهر پاک تو میدانستم
ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من
من که آب تو ز سرچشمهٔ دل میدادم
آب و رنگت چه شد، ای لالهٔ نُعمانی من
من یکی مرغ غزلخوانِ تو بودم، چه فتاد
که دگر گوش نداری به نواخوانی من!
گنج خود خواندیَم و رفتی و بگذاشتیَم
ای عجب؛ بعد تو با کیست نگهبانی من!
تصاویر و صوت

نظرات
مروارید
AH-HAMRAH
ناشناس
ناشناس
علی
حسین س.
امیر
رضا
محمد رضا غلامی سیبک
محمد رضا غلامی سیبک
علی
علی
امین کیخا
شهرام
ویدا
محمدی وفایی
محمد
لیلی
امین کیخا
نجمه
ناشناس
علی - ا- ک
سحر
ناشناس
ﻓﺎﻃﻤﻪ
زهرا
ناشناس
ناشناس
حسن
ناشناس
ناشناس
طوفان
علی .ح .ش
ناشناس
هاذی
هادی ابراهیمیان
عبدالرضا ادراکی
محسن
سمیه
مرضیه
مریم .ش
پسرت
شهرام
ناری
مصطفی شیخ
مصطفی شیخ
جلیل فتح آبادی
جعفر
فریماه
محمد انواری
مریم
مجتبی
Pariya S
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)