رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۵۳

۱

دیدن قاصد خوش و خوشتر از آن پیغام یار

خاصه بعد از مدتی هجران و عمری انتظار

۲

از جهان رسم سفر یارب برافتد چند ازو

این بود مهجور از یار، آن بود دور از دیار

۳

سخت باشد دوری احباب در ایام گل

صعب باشد فرقت اصحاب در فصل بهار

۴

دیده ی بی نور را از لاله و از گل چه فیض

عاشق مهجور را با باغ و با بستان چه کار

۵

سالم آن رنجور کش بر سر گذارد پا طبیب

خرم آن غمگین که در بر باشد او را غمگسار

۶

قسمت اغیار سازد داغ مهجوری فلک

روزی دشمن کند درد جدایی روزگار

۷

از غم بسیار هجران اندکی گوید رفیق

گر شمارد بر تو درد خویش تا روز شمار

تصاویر و صوت

نظرات