رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۵۱

۱

دور شد از یکدگر دور ز جانان من

جان من از جسم من جسم من از جان من

۲

داغ تو و درد تو هست مرا خوش که هست

مرهم من داغ تو درد تو درمان من

۳

از غم دلبر دلم خون شد و آن خون همه

از مژه ی خونفشان ریخت بدامان من

۴

چاک گریبان من هر که ببیند کند

چاک گریبان خود همچو گریبان من

۵

سیل سرشکم گذشت از سر افلاک کو

نوح که تا بنگرد موجه ی طوفان من

۶

وای بر اهل حساب گر بدرازی رفیق

روز قیامت بود چون شب هجران من

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۱۹۵

نظرات