رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۲۵۶

۱

به غیر دل که کند تا سحر فغان با من

بشب فراق تو کس نیست همزبان با من

۲

ترا نمی کند ای ماه مهربان با من

ببین چه می کند از کینه آسمان با من

۳

به جان تو که گرم دوستی تو باکی نیست

شوند دشمن اگر جمله ی جهان با من

۴

مرا تو دشمن و من دوستم ترا تا کی

من این چنین به تو باشم تو آنچنان با من

۵

خوش است غیر ز جورت به من وزین غافل

که جور فاش تو لطفی بود نهان با من

۶

ازین بقید تنم جان پاک مانده که هست

سگ تو رام به این مشت استخوان با من

۷

نمی شود که نباشد کنار من پرخون

رفیق تا بود این چشم خونفشان با من

تصاویر و صوت

نظرات