رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۹۰

۱

دلش دادم که با او همدم و هم خانه خواهم شد

بمن او شمع خواهد گشت و من پروانه خواهم شد

۲

ندانستم که چون دل برد از من چون پری پنهان

نهان خواهد شد و من از غمش دیوانه خواهم شد

۳

به این حسن و به این عشق ای صنم چون لیلی و مجنون

تو آخر شهره خواهی گشت و من افسانه خواهم شد

۴

تو با بیگانگان خواهی چنین گر آشنا شد من

به اندوه آشنا و از طرب بیگانه خواهم شد

۵

چنین گر ساکن میخانه خواهم شد، پس از مردن

چو خواهم خاک شد خاک در میخانه خواهم شد

۶

ز می خالی نخواهم شد شوم گر خاک می دانم

که یا خم یا سبو یا شیشه یا پیمانه خواهم شد

۷

رفیق اول نهادم پا چو در زنجیر او گفتم

که آخر بر سر این گوهر یکدانه خواهم شد

تصاویر و صوت

نظرات