
رهی معیری
در ماتم صبحی
۱
دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد
۲
شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما
افسانه افسانهسرا آخر شد
نظرات
نگین شکروی