
رهی معیری
شمارهٔ ۵۱ - ای غم چه خواهی
۱
از دیده بارم وز دل برآرم بی روی ماهی اشکی و آهی
دیگر ز جانم ای غم چه خواهی؟
۲
از داغ هجران چون اشک لرزان افتاده ام من بر خاک راهی
دیگر ز جانم ای غم چه خواهی؟
۳
او رفت و با او، رفت آرزوها
سودی نبردم از جستجوها
۴
هر سو دویدم، شادی ندیدم
آتش اثرم، آتش اثرم، شمع سحرم من، آه
۵
وز باد صبا، در دشت جنون، سرگشته ترم من
دیگر ز جانم ای غم چه خواهی؟
۶
هستی چه باشد؟ آشفته خوابی نقش فریبی موج سرابی
نخل محبت پژمرده شد کو؟ فیض نصیبی، اشک سحابی
۷
آتش اثرم، آتش اثرم، شمع سحرم من، آه
وز باد صبا در دشت جنون سرگشته ترم من
دیگر ز جانم ای غم چه خواهی؟
۹
از داغ هجران چون اشک لرزان افتاده ام من بر خاک راهی
دیگر ز جانم ای غم چه خواهی، ای غم چه خواهی
تصاویر و صوت

نظرات