
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۱
۱
زهی طراوت حسن و کمال نور و صفا
که از جمال تو بیناست چشم نابینا
۲
کدام خوب علم گشت در جهان به وفا
تو از مقولهٔ خوبان عالمی حاشا
۳
بهار عشق دل از دیده مبتلا گردید
هر آن وفا که توبینی بلاست بر سر ما
۴
زدودهاند حریفان ز دل غم کم و بیش
بریدهاند زبان غازیان ز چون و چرا
۵
اگر تو مرد رهی در طریق عشق رضی
رَهی ز میکده نزدیکتر مدان به خدا
نظرات
mahan
هادی
م ، س
فراز