
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۱۱
۱
چشم من چون به روی او باز است
در ندانم که بسته یا باز است
۲
خاک فرسوده دیده و گوش است
لیک خاموش حرف و آواز است
۳
تو در گفتگو ببند و ببین
که چه درها بروی دل باز است
۴
کلهٔ خشک، جام جمشید است
نقش الواح گلشن راز است
۵
چه کنم درد من دوا سوز است
چه کنم عشق او به من ساز است
۶
با رضی دیگر از بهشت مگوی
نیست طاووس بلکه شهباز است
تصاویر و صوت

نظرات
شاه رخ
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.