
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۱۸
۱
شورت در سر خمار نگذاشت
شوقت در دل قرار نگذاشت
۲
آسودهٔ روزگار بودیم
آن فتنهٔ روزگار نگذاشت
۳
آرایش روزگار امروز
حسن تو به نو بهار نگذاشت
۴
آن پیچش طره بر بنا گوش
در هیچ دلی قرار نگذاشت
۵
بنمودن صحبت از گریبان
در هیچکس اختیار نگذاشت
۶
بنگر که صفٰای آن بنا گوش
دل در بر گوشوار نگذاشت
۷
حسن تو کسی ندید کو را
تا حشر به زیر بار نگذاشت
۸
شد گرم به خواب مرگ چشمم
آن نرگس پر خمار نگذاشت
۹
جان رفت، رضی ز غم کشد آه
باز این دل پر شرار نگذاشت
تصاویر و صوت

نظرات