رضی‌الدین آرتیمانی

رضی‌الدین آرتیمانی

غزل شمارهٔ ۲

۱

شوری نه‌چنان گرفت ما را

کز دست توان گرفت ما را

۲

ما هیچ گرفته‌ایم از او

او هیچ از آن گرفت ما را

۳

هر گه بتو عرض حال کردیم

در حال زبان گرفت ما را

۴

درد دل ما نمیکنی گوش

درد دل از آن گرفت ما را

۵

هشدار که صرصر اجل هان

چون باد خزان گرفت ما را

۶

مردیم و ز کس وفا ندیدیم

دل از همه زان گرفت ما را

۷

هر دوست که در جهان گرفتیم

دشمن به از آن گرفت ما را

۸

هر چند که راستیم چون تیر

او همچو کمان گرفت ما را

۹

گفتیم که بشکنیم توبه

ماه رمضان گرفت ما را

۱۰

یا رب به زبان چه رانده بودیم

کاتش به زبان گرفت ما را

۱۱

دیدیم جهان به جز طرب نیست

ز آن دل ز جهان گرفت ما را

۱۲

پا از سر ما نمیکشد غم

گوئی به ضمان گرفت ما را

۱۳

بس حرف که بر رضی گرفتیم

بعضی سخنان گرفت ما را

تصاویر و صوت

دیوان رضی الدین آرتیمانی به کوشش احمد کرمی ۱۳۷۳ - رضی الدین آرتیمانی - تصویر ۷۵

نظرات

user_image
مسعود موسی زاده
۱۳۹۱/۰۴/۱۲ - ۲۲:۰۶:۵۳
شعری به غایت زیبا در وصف حال و روز عاشقانساده چون ذات عشقدلنشین و طرب انگیزبیانگر تمامی احوالات یک عاشق شوریده
user_image
،،،
۱۳۹۶/۰۲/۳۱ - ۰۳:۰۶:۵۷
به به چقدر دلنشین و فوق العاده