
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۲۱
۱
غم عشق تو ای حور پریزاد
ز غمهای جهانم کرد آزاد
۲
چه غم از خاطرت رفتم و لیکن
غمت ما را نخواهد رفت از یاد
۳
به اهل درد، خوبان را سری نیست
به هرزه عمر ضایع کرد فرهاد
۴
شکیبم رفت و دین و دانشم شد
ز دست این دل دیوانه فریاد
۵
رضی گویا ز هجران مرده باشد
که نامش از زبان خلق افتاد
نظرات