
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۲۵
۱
روی تو که رنگ از رخ گلهای چمن برد
هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد
۲
جز فتنه و آشوب ندانست دگر هیچ
چشمت که ز مردم سخن آورد، ز من بُرد
۳
ار سوخت ز خود بلبل و افروخت ز خود گل
بوی تو مگر باد صبا سوی چمن بُرد
۴
دست من و دامان تو قاصد که ز هجران
دور از تو رضی سر به گریبان کفن برد
نظرات
منوچهر