
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۵۷
۱
دور از و بسکه سوزم و سازم
شده نزدیک آنکه بگدازم
۲
هیچ افسون در او نمیگیرد
آه از دست ترک طنازم
۳
در و دیوار در سماع آیند
ارغنون غمش چو بنوازم
۴
از جمادات شور برخیزد
چون بیادش ترانه آغازم
۵
گر بخونم دمی نپردازد
دل خونین ازو بپردازم
۶
عالم از غم شود، چه میسازد
من که جز با غمش نمیسازم
۷
کو خرابات عاشقان که در او
هر چه دارم ببٰاده در بازم
۸
میکشم گفتهٔ رضی را من
تو مکش زانکه میکشد نازم
نظرات