
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۷۳
۱
مرا دستی است بالا دست گردون
که نتوان ز آستینش کرد بیرون
۲
منم بر درگهش چون حلقه بر در
نه دست اندرون نه پای بیرون
۳
هژبرانند اینجٰا خفته در خاک
دلیرانند اینجٰا غرقه در خون
۴
تن بیجان چگونه زنده ماند
رضی بی او بگو چون زندهای چون
نظرات
علی دادمهر