
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۷۴
۱
روی یار است یا گل نسرین
کوی یار است یا بهشت برین
۲
زیر دستت چه آفتاب و چه ماه
پایمالت چه آسمان چه زمین
۳
چند از حسرت سراپایت
بی سرو پا شویم و بی دل ودین
۴
همه زنار بر میٰان بندی
بشنوی حرفی از گوشه نشین
۵
سر به چرخش فرو نمیآرم
گر سرم ز آسمٰان رسد به زمین
۶
بد گمان گشتهای بکش زارم
کاین گمٰان میکشد مرا بیقین
۷
بر رخ او رضی عرق بنگر
گرد مه، گر ندیدهای پروین
۸
بیطهارت نمیرسد به نجات
بیبکارت، نمیرسد کابین
۹
چند ازین غافلی رضی برخیز
کاروان رفت بیش از ین منشین
نظرات