
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۹
۱
بهشت است آن ندانم یا بهار است
غلط کردم غلط، دیدار یار است
۲
هلاک آن تنم کز نازنینی
زمین و آسمانش زیر بار است
۳
مرا گوئی چرا شوریده شکلی
شراب است و بهار است و نگار است
۴
مرا ویران دلی و جلوهٔ او
هزار اندر هزار اندر هزار است
۵
بناکامی خوشم یا رب که آنچه
بکام من نگردد، روزگار است
۶
رضی گویی میان کشتگان کیست
شهیدان تو را شمع مزار است
نظرات
mahsa
Mojy