
رضیالدین آرتیمانی
غزل شمارهٔ ۹۴
۱
درین بوستانم نه هایی نه هویی
درین گلستانم نه رنگی نه بویی
۲
چه کردم چه گفتم چه دیدی که هرگز
نیایی نپرسی نخواهی نجویی
۳
خمارم کجا بشکند جام و باده
به هر حال اگر خم نباشد سبویی
۴
دویدیم چون آب بر روی عالم
ندیدیم در هیچ آب رویی
۵
نکردیم هرگز کسی را سلامی
رسیدیم هرجا، کشیدیم هویی
۶
چه شوری است در سر رضی را ندانم
که پیوسته دارد به خود گفتگویی
نظرات