
رودکی
شمارهٔ ۱۲۸
۱
دل تنگ مدار، ای ملک، از کار خدایی
آرام و طرب رامده از طبع جدایی
۲
صد بار فتادست چنین هر ملکی را
آخر برسیدند به هر کام روایی
۳
آن کس که ترا دید و ترا بیند در جنگ
داند که: تو با شیر به شمشیر درآیی
۴
این کار سمایی بد، نه قوت انسان
کس را نبود قوت به کار سمایی
۵
آنان که گرفتار شدند از سپه تو
از بند به شمشیر تو یابند رهایی
تصاویر و صوت

نظرات