
ابوالفرج رونی
شمارهٔ ۱۶
۱
ای جوادی که کوه و دریا را
باعطای تو ملک و مال نماند
۲
شکر انعام تو به جان گویم
که زبان را در او مجال نماند
۳
آن درختی است بر تو که ازو
باغ امید بی نهال نماند
۴
وان درختی است رای تو که بدو
قرص خورشید بی همال نماند
۵
آز چندان سؤال کرد از تو
که به سیرتش در سؤال نماند
۶
بخل چندان دوال خورد از تو
که به پهلوش بر دوال نماند
۷
دیو امساک را که طبع تو دید
اندر امساک قیل و قال نماند
۸
هبه ایزدی از آن او را
با تو اندر هبت جدال نماند
۹
تا بماند فلک به مان که در او
نجم عمر تو را وبال نماند
تصاویر و صوت

نظرات