
ابوالفرج رونی
شمارهٔ ۳
۱
چو سررشته خویش گم کرده ام
بعالم یکی رهبرم آرزوست
۲
مرا خورد یکبارگی غم دریغ
به گیتی یکی غم خورم آرزوست
۳
بسی داوریها که دارم ولیک
یکی دادگر داورم آرزوست
۴
زر و زیور من قناعت بس است
نگویم زر و زیورم آرزوست
۵
برای عروسان بکر سخن
یکی تازه رو شوهرم آرزوست
۶
درین عهد ناخوش که قحط سخاست
نگویم که سیم و زرم آرزوست
۷
نه در خاطر و دل بگردد مرا
که این اسب و آن استرم آرزوست
۸
کزین دهر نااهل حاش الوجوه
خری حر که یک نوبرم آرزوست
۹
بدین بی بقائی چنین زندگی
ز اسلام دورم گرم آرزوست
تصاویر و صوت

نظرات