
ابوالفرج رونی
شمارهٔ ۵
۱
گردون ز برای هر خردمند
صد شربت جان گزا در آمیخت
۲
گیتی ز برای هر جوانمرد
هر زهر که داشت در قدح ریخت
۳
از بهر هنر در این زمانه
هر فتنه که صعبتر برانگیخت
۴
جز آب دو دیده می نشوید
خاکی که زمانه بر رخم ریخت
۵
بر اهل هنر جفا کند چرخ
نتوان ز جفای چرخ بگریخت
۶
چون هست زمانه سفله پرور
کی دست زمانه بر توان بیخت
۷
چون کون خران همه سرانند
دست از دم خر بباید آویخت
تصاویر و صوت

نظرات