
ابوالفرج رونی
شمارهٔ ۶
۱
بدان خدای که بر روی رقعه عظمت
کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است
۲
دو چاکرند همی صبح و شام بر در او
که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است
۳
سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست
چو حقه ای که پر از مهره های زرین است
۴
دو کفه قدرتش از روز و شب پدید آورد
که خط محور بر هر دو کفه شاهین است
۵
که شرح شوقم نتوان به صد زبان دادن
که زی جناب همایون مخلص الدین است
۶
ستوده صاحب سرور محمد بن علی
که زین ملت از ا و با نفاذ و تمکین است
۷
سر صدور اکابر که صدر مجلس او
ز بوی خلق خوشش پر گل است و نسرین است
۸
در آن مکان که ز خلق خوشش سخن گویند
نسیم باد تو گوئی که عنبرآگین است
۹
هر آن گروه که اندر پناه صدر ویند
زامن و راحتشان بستر است و بالین است
۱۰
به عهد دولت او خوش نشین که فتنه و جور
چو کبک و تیهو عدلش چو باز و شاهین است
۱۱
فلک دهد به کف او زمام حکم جهان
هنوز باش که این پایه نخستین است
تصاویر و صوت

نظرات
افسانه چراغی