
ابوالفرج رونی
شمارهٔ ۳۷
۱
در عشق چو نار کَفته شد رخسارم
از بس که برو سرشک خونین بارم
۲
هرگه که سرشک دیده زو بردارم
چون پرده ز ناردانه بیرون آرم
تصاویر و صوت

نظرات
افسانه چراغی