
سعدی
بخش ۲۵ - گفتار اندر پرهیز کردن از صحبت احداث
۱
خرابت کند شاهد خانه کن
برو خانه آباد گردان به زن
۲
نشاید هوس باختن با گلی
که هر بامدادش بود بلبلی
۳
چو خود را به هر مجلسی شمع کرد
تو دیگر چو پروانه گردش مگرد
۴
زن خوب خوش خوی آراسته
چه ماند به نادان نو خاسته؟
۵
در او دم چو غنچه دمی از وفا
که از خنده افتد چو گل در قفا
۶
نه چون کودک پیچ بر پیچ شنگ
که چون مقل نتوان شکستن به سنگ
۷
مبین دلفریبش چو حور بهشت
کز آن روی دیگر چو غول است زشت
۸
گرش پای بوسی نداردت پاس
ورش خاک باشی نداند سپاس
۹
سر از مغز و دست از درم کن تهی
چو خاطر به فرزند مردم نهی
۱۰
مکن بد به فرزند مردم نگاه
که فرزند خویشت برآید تباه
تصاویر و صوت





نظرات
۷
۷
۷
پاسخ کسانی که بدون آشنایی با شوخ منشی سعدی و به ناروا انگ و بهتان همجنس بازی و شاهد بازی میزنند به ویژه به تقلید از شخصی به نام سیروس شمیسا
نگار بهشتی پور
نگار بهشتی پور
محمدرضا
رسول لطف الهی