سعدی

سعدی

بخش ۴ - حکایت اندر معنی شکر منعم

۱

ملک زاده‌ای ز اسب ادهم فتاد

به گردن درش مهره بر هم فتاد

۲

چو پیلش فرو رفت گردن به تن

نگشتی سرش تا نگشتی بدن

۳

پزشکان بماندند حیران در این

مگر فیلسوفی ز یونان زمین

۴

سرش باز پیچید و رگ راست شد

وگر وی نبودی زمن خواست شد

۵

دگر نوبت آمد به نزدیک شاه

به عین عنایت نکردش نگاه

۶

خردمند را سر فرو شد به شرم

شنیدم که می‌رفت و می‌گفت نرم

۷

اگر دی نپیچیدمی گردنش

نپیچیدی امروز روی از منش

۸

فرستاد تخمی به دست رهی

که باید که بر عودسوزش نهی

۹

ملک را یکی عطسه آمد ز دود

سر و گردنش همچنان شد که بود

۱۰

به عذر از پی مرد بشتافتند

بجستند بسیار و کم یافتند

۱۱

مکن، گردن از شکر منعم مپیچ

که روز پسین سر بر آری به هیچ

۱۲

شنیدم که پیری پسر را به خشم

ملامت همی کرد کای شوخ چشم

۱۳

تو را تیشه دادم که هیزم شکن

نگفتم که دیوار مسجد بکن

۱۴

زبان آمد از بهر شکر و سپاس

به غیبت نگرداندش حق شناس

۱۵

گذرگاه قرآن و پند است گوش

به بهتان و باطل شنیدن مکوش

۱۶

دو چشم از پی صنع باری نکوست

ز عیب برادر فرو گیر و دوست

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 548
بوستان سعدی به خط رکن‌الدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر 295
بوستان به خط  بابا شاه بن سلطان علی مورخ ۹۸۹ هجری قمری » تصویر 285
شرح بوستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 343

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۴ - ۰۵:۳۸:۲۹
پزشک را به فارسی درستبد هم می گفته اند و نیز به عبری روفه یعنی پزشک و نام مبارک رافاییل فرشته مقرب اللهی از روفه است او عهده دار شفای بیمار ان است به قولی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۴ - ۰۵:۴۰:۱۵
به عربی هم طبیب یعنی پزشک گروهی میگویند از طیب یعنی خوب است یعنی کسی که ادم را خوب می کند و گروهی می گویند از تب فارسی است یعنی کسی که علت تب می داند
user_image
کامران کسریی
۱۳۹۵/۰۵/۳۱ - ۰۵:۵۶:۱۲
مدیریت محترم سایت با سلام و تشکر از زحمات شما. در بیت زیر:زبان آمد از بهر شکر و سپاشبه غیبت نگرداندش حق شناس(بجای سپاش - سپاس درست تر به نظر میرسد. در اینصورت اگر غلط تایپی است تصحیح بفرمایید. چون در دیکشنری واژه یاب خود سایت - لغت سپاش یافت نشد)خیر پیش
user_image
کامران کسریی
۱۳۹۵/۰۵/۳۱ - ۰۶:۲۸:۰۲
زبان آمد از بهر شکر و سپاشبه غیبت نگرداندش حق شناسبیت اول: سپاس - به نظر صحیح است
user_image
سیدمسعود
۱۳۹۷/۱۱/۲۱ - ۰۶:۲۷:۴۷
با سلام جناب کیخا به نظر بنده چنین آمد که بیت " تو را تیشه دادم..."به این صورت زیبا تر و به زبان سعدی نزدیکتر است تو را تیشه دادم که هیزم کنی ندادم که بنیاد مردم کنی یا بنیان مردم
user_image
Hamid Azhdehfar
۱۳۹۸/۰۱/۲۱ - ۲۰:۴۸:۳۳
اشتباه تایپی رخ داده استبجای سپاس ، تایپ شده است سپاشدرستش را در زیر مینویسم :زبان آمد از بهر شکر و سپاس به بهتان و باطل شنیدن مکوش
user_image
Hamid Azhdehfar
۱۳۹۸/۰۱/۲۱ - ۲۰:۵۳:۳۲
در آخر مصرع اول از بیت چهارده ام بجای سپاس تایپ شده سپاشدرستش را در زیر مینویسمزبان آمد از بهر شکر و سپاس
user_image
مبارکه عابدپور
۱۴۰۱/۰۸/۱۱ - ۰۲:۵۷:۰۷
در تصحیح فروغی بیتی با این مضمون یکی گوش کودک بمالید سخت که ای بوالعجب رای برگشته بخت به جای بیت : شنیدم که پیری پسر را به خشم ملامت همی کرد کای شوخ چشم درج شده