سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۱۳

۱

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

۲

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

۳

چو آتش در درخت افکند گلنار

دگر منقل منه آتش میفروز

۴

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست

حسد گو دشمنان را دیده بردوز

۵

بهاری خرم است ای گل کجایی

که بینی بلبلان را ناله و سوز

۶

جهان بی ما بسی بوده‌ست و باشد

برادر جز نکونامی میندوز

۷

نکویی کن که دولت بینی از بخت

مبر فرمان بدگوی بدآموز

۸

منه دل بر سرای عمر سعدی

که بر گنبد نخواهد ماند این گوز

۹

دریغا عیش اگر مرگش نبودی

دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 780
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 717
حمیدرضا محمدی :
فاطمه زندی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
مصطفی حسینی کومله :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
عرفان
۱۳۸۹/۱۲/۲۷ - ۰۸:۰۷:۴۶
کلمه آخر این شعر اصلا در شان سعدی نیست.
user_image
طبا
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ - ۰۱:۴۴:۰۹
گوز در اینجا به معنای گردو است که معرب آن جوز است
user_image
فرهاد
۱۳۹۰/۰۱/۰۲ - ۱۴:۳۹:۴۳
اگر هم به آن معنی معروف بود، باز هم مشکلی نبود. چنانکه سعدی، مولوی و ... حتی کلمات مستهجن را استفاده کرده اند. واقع گرایی از شؤون شعرای برجسته است.
user_image
زهراجمالی
۱۳۹۰/۱۲/۲۴ - ۰۵:۳۳:۳۹
بیت سوم رانفهمیدم
user_image
زه
۱۳۹۰/۱۲/۲۴ - ۰۵:۴۰:۱۶
بیت اخر نامفهومه
user_image
مهدی
۱۳۹۱/۰۶/۰۶ - ۰۵:۵۸:۰۳
جناب طبا درست نوشته اند گوز به معنای گردوست.یاد بیتی دیگر از سعدی افتادم که مثل همین بیت برای بیان امر غیر ممکن از مثال گنبد و گردو استفاده کرده:پرتو نیکان نگیرد آنکه بنیادش بد استتربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است
user_image
قاسم فطری
۱۳۹۱/۱۱/۲۳ - ۰۷:۱۸:۳۶
گوز در اینجا به معنی گوژ، کوژ وخمیده است.فردوسی این کلمه را بااین معنی فراوان بکار برده است مثلا:همیشه تو را جاودان باد روز به شادی وبدخواه را پشت گوز.والبته باجوز فرق دارد زیرا ج در جوز فتحه دارد ولی این کلمه هماهنگ با قافیه سایر ابیات غزل صدای کشیده "او"دارد
user_image
مریم
۱۳۹۱/۱۲/۲۲ - ۰۵:۰۷:۳۵
جناب طبا درست نوشتن (دقیقاً در همان معنی است ) - جناب فرهاد درست گفتن ( برای شاعران نشان دادن حدی توانایی است ) .خانم جمالی : بیت سوم : آتشین استعاره از سرخ رنگ بودن گل های درخت انار است . در معنی اینکه وقتی گل های درخت انار جلوگر شد هوا گرم شده پس آتش منقل ها را باید برچید.زه : بیت آخر : هر چیزی اگر پایان داشته باشد . مطلوب است . عیش مدام و همیشگی مصداق همان خوشی زیر دل را زده است می شود.
user_image
منوچهر
۱۳۹۲/۰۱/۰۲ - ۱۸:۰۶:۰۳
دوستان گویا با معنی کلمات فارسی آشنا نیستند و هرکدام سعی کرده اند چیزی بگویند که کار سعدی را در کاربرد کلمه " گوز" توجیه کنند. این کلمه بدون اشباع "و" خوانده میشود و به معنی گردو است و عربها آن را معرب کرده و به صورت جوز به همین معنی بکار میبرند. بهتر است دوستان قبل از داوری به فرهنگ لغات نگاه کنند تا این همه به بیراهه نروند و سعدی بزرگ را متهم به ترک ادب نکنند
user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۰۱/۱۷ - ۱۱:۰۳:۵۰
دولت بینی از بخت
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ - ۱۴:۳۱:۰۷
یوز یعنی جستن و فعلی دارد سک کوچک که شکار را بیابد هم یوز نام دارد و رزم یوز یعنی رزمجوی و رهیوز یعنی راهجوی
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۵/۲۰ - ۱۴:۰۴:۰۲
بیت معروف :پرتو نیکان نگیرد آنکه بنیادش بد استتربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است را به یاد میآورید؟؟ در کتابهای فارسی دبیرستان بود!گردو ، گوز، جوز ، گردکان و چهار مغز که بر گنبد نمی ماند.
user_image
قاسم
۱۳۹۳/۰۸/۲۲ - ۱۵:۱۲:۱۲
واژه yuz به تلفظ محلی در روستاهایی در اصفهان یوز به معنی گردو تغییر یافتهء goz در زبان پهلویبا جستجوی واژه جوز می تونید متوجه بشید
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۱/۲۹ - ۰۶:۵۵:۱۷
بنظر من همان جوز بوده که از نظر ردیف هم مطابقت دارد واین یک غلط سهوی یا عمدی میباشد. چون سعدی بزرگ کلمات عربی بسیار بکار برده است . نمیشه فکر کرد چون معرب گردو میشود جوز ایشان گوز. ثبت کرده . هرچند سعدی هجویات زیاددارد ولی در جای. خودش بکار برده است وهیچ گونه سانسر یاجای. گزینی استفاده نکرده است 29/1/94
user_image
داکتر ق. مصلح بدخشانی
۱۳۹۴/۱۲/۲۳ - ۰۴:۲۸:۲۲
منظور سعدی از "یوز" ، کلمه ی آخرین این غزل بی تردید پلنگ یا یوزپلنگ است.
user_image
سروش
۱۳۹۴/۱۲/۲۹ - ۰۳:۲۱:۳۶
"گوز" احتمالا همان گردو باشد. چرا ک این کلمه دقیقا با همین تلفظ در میان برخی از کوردهای منطقه ی شمال خراسان رواج دارد.
user_image
بابک چندم
۱۳۹۴/۱۲/۲۹ - ۰۶:۰۳:۴۲
خدمت عزیزانی که اینرا نسیمی از نسیمات معدوی می پندارند عرض شود که صد شکر که شیخ آن نسیم دیگر را به میان نیاورد که آنزمان پشم و پیله (ریش) همه مان می ریخت.گردو بر گنبد را هم دکتر ترابی اشاره ای کردند، که با گوز معلق شدن سر سازگاری دارد...باری،فرهنگ معین در باب "گوز بر گنبد افشاندن" آورده :بکار بیهوده واداشتنو از شاهنامه (گیو پس از هفت سال جستجوی کیخسرو با خود گوید):یکی نامجوی و دگر شادروزمرا بخت بر گنبد افشاند گوزو در باب یوز،در یکی دو نگاره عهد صفوی و مغولان هند (نوادگان تیمور) یوزپلنگی هویداست که قلاده ای بر گردن دارد و کنار یوزبان به انتظار شکار نشسته. در آن عهد یوز را دست آموز می کردند...
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۲۹ - ۱۰:۰۱:۲۳
جناب دکتر ترابی گرامیدرود بر شما گردو و جوز و گوز و گردکان را با چهار مغز آورده اید؟ چهار مغز چیست ؟ کرمانی ست ؟ یا در پاریز شما هست و ما بی خبریمتا به حال ما ترکیبی از گردو ، پسته ، بادام و فندق را چهار مغز می گفتیم ، به زائو ، بعد زایمان هم میدادند تا جان بگیرد.این نوشتم که شاید شما هم از غیبت کبرا ، چون استاد گوهری ، به در آییددلمان برایتان تنگ استنوروزتان پیروز
user_image
احمد حفیظ الله
۱۳۹۴/۱۲/۲۹ - ۲۰:۵۱:۰۳
چهار مغز، در افغانستان چهار مغز به گوز یا جوز گفته شده
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۵/۰۱/۰۱ - ۰۴:۴۸:۰۴
معروفترین جوز که از قدیم همه می شناسند ، جوزِقند ” جوزغند “ استکه لای برگه ی هلو گردو میگذاشتند صحیح کلمه ، جوز آکند است یعنی پر از گردو یا {جوز آگند } استاد کیخا به داد برس
user_image
محمد مرادیار
۱۳۹۵/۰۷/۰۷ - ۱۵:۳۴:۱۷
گوز ـ البته با تلفظ" گویز"ـ یک واژه اصیل کردی و به معنای گردو است .
user_image
مهرزاد
۱۳۹۵/۰۷/۱۷ - ۱۵:۲۲:۴۲
با تشکر از اساتید محترم مثل اینکه هیچکدوم از اساتید و معلمان اخلاق محترم که سعی در متهم کردن یا مبرا کردن نام سعدی دارند، هزلیات سعدی رو مطالعه نکردن.روزگار غریبی است جامعه ای که رکورد تعداد و تنوع فحش رو تو دنیا داره اینقد رو ی کلمه حساس باشنD:D:D:
user_image
حسین
۱۳۹۵/۱۲/۳۰ - ۰۶:۳۶:۳۴
واژه گوز در لغت‌نامه دهخدا با مثال زدن همین بیت، به معنی درخت گردو (یا همان جوز یا گردکان یا ضبر) آمده است
user_image
ناشناس
۱۳۹۷/۰۲/۲۸ - ۲۲:۴۲:۲۵
گوز و گردکان هردو در معنی گردو٬ هم اکنون نیز به موازات هم در زبان کردی به کار میرود.
user_image
قاسم روشن
۱۴۰۰/۰۱/۰۷ - ۱۷:۵۸:۴۶
درود..با توجه به معنی گوز در فرهنگ لغت دهخدا، و اشاره تعدادی از دوستان عزیز در نظرات‌،،، به نظر من منظور سعدی در مصراع که بر گنبد نخواهدماند این گوز....این بوده که،،، گنبد همیشه گرد یا گردویی شکل ،، نخواهد ماند و روزی از این گردی از بین خواهد رفت......
user_image
رضا آذرآیین
۱۴۰۰/۱۱/۳۰ - ۰۷:۵۰:۰۰
چرا می‌پیچانید بحث را؟  گوز همان گۆز به معنی گردو است  gōz می‌خوانیم نە gowz
user_image
سپهر نواب زاده
۱۴۰۰/۱۲/۲۹ - ۰۶:۴۶:۵۳
در مورد گوز،  جسارتاً عرض می‌شود که سعدی در جایی دیگر گفته: تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است. یعنی ناپایدار بودن را به قرار دادن گردو روی گنبد تشبیه کرده است. در اینجا هم با توجه به معنی بیت، ناپایداری عمر و زندگی در این دنیا را به ماندن گردو بر گنبد تشبیه کرده است. می‌ماند تلفط gowz یا guz که آن هم به ضرورت شعری می‌تواند guz خوانده شود. هر چند که شاید این تلفظ در زمان سعدی به صورت guz بوده.