سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۷۱

۱

من از آن روز که در بند توام آزادم

پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

۲

همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند

در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

۳

خرم آن روز که جان می‌رود اندر طلبت

تا بیایند عزیزان به مبارک بادم

۴

من که در هیچ مقامی نزدم خیمه‌ی انس

پیش تو رخت بیفکندم و دل بنهادم

۵

دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ

یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم

۶

به وفای تو کز آن روز که دلبند منی

دل نبستم به وفای کس و در نگشادم

۷

تا خیال قد و بالای تو در فکر من است

گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم

۸

به سخن راست نیاید که چه شیرین سخنی

وین عجبتر که تو شیرینی و من فرهادم

۹

دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک

حاصل آن است که چون طبل تهی پربادم

۱۰

می‌نماید که جفای فلک از دامن من

دست کوته نکند تا نکند بنیادم

۱۱

ظاهر آن است که با سابقه‌ی حکم ازل

جهد سودی نکند تن به قضا در دادم

۱۲

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم

داوری نیست که از وی بستاند دادم

۱۳

دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت

وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم

۱۴

هیچ شک نیست که فریاد من آنجا برسد

عجب ار صاحب دیوان نرسد فریادم

۱۵

سعدیا حب وطن گرچه حدیثیست صحیح

نتوان مرد به سختی که من این جا زادم

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 815
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 666

نظرات

user_image
علی شهریاری
۱۳۹۲/۰۱/۲۷ - ۰۶:۳۳:۲۵
به اعتقاد من یکی از زیباترین و عاشقانه ترین اشعار شیخ اجل همین شعر است که نهایت خاکساری سعدی را در پیشگاه معشوقش می رساند.
user_image
سکوت فریاد
۱۳۹۳/۰۵/۲۵ - ۰۶:۴۲:۵۹
کسی می دونه منظور سعدی از این بیت چی بوده؟دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفتوقت آنست که پرسی خبر از بغدادم.
user_image
سکوت فریاد
۱۳۹۳/۰۵/۲۵ - ۰۶:۴۶:۴۱
احساس می کنم که این بیت باید یک شان نزول داشته باشهخوشحال می شم اگه یه نفر من رو راهنمایی کنه
user_image
احسان
۱۳۹۳/۰۵/۲۶ - ۱۴:۵۱:۲۹
میشه لطف کنید بیت اخر رو معنی کنید .
user_image
میلاد
۱۳۹۳/۰۸/۲۹ - ۱۶:۰۶:۰۴
احتمال میدم که بیت آخر ناظر به این باشه که سعدی قصد سفر از شیراز به بغداد داره(به علت غاز حمله مغول) و میگه که گرچه حب وطن(شیراز) سخن درستی هست ولی نمی شه به واسطه اینکه من اینجا زاده شده ام به سختی جان داد.در ضمن در مورد اینکه نوشته اند " این شعر....صحبت از عشق سعدی به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام می باشد" بنظرم این تفسیری هست که مخاطب خیلی دوست داره از شعر بکنه-ایرادی نداره- ولی اینکه بخوایم به سعدی شافعی مذهب نسبتش بدیم خیلی دور از واقع بنظر میرسه
user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۳/۱۱/۱۲ - ۰۶:۴۷:۳۷
من از آن روز که دربند توام آزادمچنان خوش برجان حافظ نشسته است که وی هم از ان مطلع استفاده کرده
user_image
مهرداد
۱۳۹۳/۱۱/۲۱ - ۱۳:۱۸:۴۵
«حب الوطن من الایمان»حدیث مستند و مشهور از رسول اکرم می باشد. سعدی در این بیت، میگوید یه رغم صحت این حدیث، نمی توانم در شیراز به سختی بمیرم فقط به خاطر آنکه در این شهر زاده شده ام و وطن من است.
user_image
تفکر
۱۳۹۴/۰۸/۰۴ - ۰۴:۱۱:۳۳
در این دو سه ماهه اخیر در پائیز 2015 میلادی و کوچ میلیونی از مردم سوریه و همسایه های سوریه و ایران به اروپا، این شعر زیبای سعدی بزرگ، گویای حال و وضع مردم است: سعدیا حب وطن گر چه حدیثیست صحیح - نتوان مرد به سختی که من این جا زادم . .درود به روان پاک سعدی بزرگوار
user_image
کاظم
۱۳۹۵/۰۳/۱۳ - ۱۶:۱۱:۵۱
بعضی از نسخ قدیمی بیت آخر را چنین نوشته اند: سعدیا حب وطن گرچه حدیثی ست شریف نتوان مرد به ذلت که من اینجا زادم
user_image
محمد
۱۳۹۵/۱۱/۰۷ - ۰۸:۳۶:۵۵
تا خیال قد و بالای تو در فکر منستگر خلایق همه سروند چو سرو آزادم .نشان از قدرت خیال انگیزی و قدرت ادبی شیخ سعدی دارد
user_image
جمال ناصر نقشبندی
۱۳۹۷/۰۲/۲۳ - ۱۲:۵۶:۰۱
سلام و درود پیشکش میکنم خدمت شعرپسندان و ادب دوستان ، بنده بنابر چشم دید خودم از بعضی نسخه های خیلی قدیمی غزلیات شیخ اجل که نسخ خطی نزدیک به زمان آن شیخ نوشته شده اند در مقطع حدیث بجای کلمه صحیح ضعیف نوشته یافتم که چنین میشود آنرا نوشت .سعدیا حب وطن گرچه حدیثیست ( ضعیف ) نتوان مرد به سختی که من اینجا زادم بجای کلمه صحیح ضعیف را دیده ام و این از حقیقت بعید هم نیست که دانشمندان اهل جرح و تعدیل این حدیث را تضعیف نموده اند و در مورد رجال آن سخن ها دارند و بنابر ظاهر قضیه که گویی بر اثر حمله ای شوم قوم ناپاک مغول به سرزمین پاک خراسان و بعدا ایران شاعر جلای وطن گردیده و تعاشقی نسبت به وطن طبع نازک این شاعر نازدانه را اذیت میکرده
user_image
برگ بی برگی
۱۳۹۸/۰۶/۰۹ - ۰۹:۳۸:۳۵
دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفتوقت آنست که پرسی خبر از بغدادمگرامی سروری در باره این بیت پرسش نموده اند که به نظر این بنده کمترین شیراز در اینجا نماد فرم و بغداد نماد زندگی یا فضای بینهایت یکتایی میباشد و همانطور که میدانیم بغداد در دوران شاعران آن زمان شهر علم و ادب و فرهنگ بود با مدارس و کتابخانه های بزرگ و بیشتر بزرگان علوم مختلف در بغداد رشد یافتند و در اینجا شاعر عارف میفرماید از این جهان فرم و ماده و هرچه مربوط به چیزهای این جهان میباشد دلگیر و خسته شده است و زمان آن رسیده که ببینیم برای رسیدن به فضای بینهایت زندگی و جهان معنوی بجز این جهان ماده چه کرده آیم .موفق و پایدار باشید
user_image
مهدی
۱۳۹۹/۰۳/۲۷ - ۱۶:۰۹:۳۰
بدون شک یاد بغداد و عراق کردن هم در اشعاد حافظ و هم سعدی و دیگر شعرای هم قرن خودشون نشان از دلتنگی برای پیر و یار و معلم و شیخ رو داره رابطه ای در منزلت اهل تصوف که در مدح انسان کامل زمانه خود معنی میشه
user_image
یکی
۱۳۹۹/۰۵/۱۶ - ۰۰:۵۹:۰۹
بیت آخر انسان را به یاد فرار مغز ها می اندازه
user_image
فرهود
۱۳۹۹/۰۶/۱۶ - ۲۰:۰۲:۲۷
علاقه مند ،،،زاده شده ،،،مدیون به وطنم شیراز هستم بنابه دلایل عاطفی قلبی !!!!و اگاهی از حدیث و سفارش پیامبر خدا به داشتن علاقه به وطنالان سعدی اعتراف میکنه میگه من الان به جایی رسیدم‌که حدیث حب الوطن من الایمان از پیامبر ،،،عشق و‌علاقه قلبیم به شیراز و‌وطنم رو علاوه بر اینکه حس میکنم کمافی سابق...ولی الان یه چیز قوی تر منو از این بند ها داره ازاد میکنه...حال که تا الانم همه فک‌ میکردن بخاطره شیراز‌‌و‌ زیبایی هاش موندم در حالیکه علاوه بران مقید به حدیث‌ پیامبر بودم که تا الانم اینجا بودم چون که ادامه زندگی را در ان شهر و یا دران چارچوب و دین و‌مسلک بسختی و ملال اور توصیف میکنه یعنی میگه خواننده شعر خودت ببین اخه فقط چون جایی بدنیا اومدی حاضری توش بسختی زندگی‌که سهله حاضری توش‌فقط در سختی بمیری چون فقط اونجا بدنیا اومدی.... و منم شاید شیراز شهر عشق و‌ادب و گل‌و بلبل باشه ولی تا الانم برا شان نزول این حدیث‌ و صفت والای گوینده حدیث موندم نه گل‌و بلبلی که شما میدیدید یا منو مجبور به زندگی در جایی میدونید که فقط توش بدنیا اومدم همین...یعنی اگه بحث وطن و محل تولد بود حاضر نبودم در جایی سخت بمیرم چون توش بدنیا اومدم چه برسه که توش به سختی تا الان زیستم ولی ادامه را در هجرت و‌ترک وطن و مقید به چارچوب هایی جدید میدانم سعدیا حب وطن گر چه حدیثیست صحیح -نتوان مرد به سختی که من این جا زادم««
user_image
نوید گروهی
۱۳۹۹/۰۹/۰۲ - ۰۷:۱۶:۲۶
خانم سیمین بهبهانی در شعر "نتوان مُرد" از کتاب "مجموعه اشعار جلد دوم" انتشارات نگاه چاپ 1394 صفحه 190 (که تنها به چاپ اول رسید و دیگر مجوز چاپ نگرفت) سروده اند: نتوان مرد به آسانی / گفت آن توانا به سخن دانی گویم این جای که من زادم/ میتوان مرد به آسانی دست و پا بسته و دل خسته/ گنه خویش ندانسته مرگ را دیده به نزدیکی/ چه کند زنده ی زندانی چوبه ی دار فراوان است/ میوه ی او سَر انسان است صحبت از "حُبّ وطن" اینجا/ نه شریف است و نه انسانی با توجه به تضمین به کار رفته در این شعر خانم بهبهانی، به نظرم در بیت آخر غزل 371 واژه "شریف" به جای "صحیح" ارجح هست.
user_image
محمد امیرمیران
۱۳۹۹/۱۱/۲۳ - ۱۲:۰۱:۵۶
با سلام : احتمالا بیت آخر بدین صورت صحیح باشد . سعدیا حب وطن گرچه حدیثیست عظیم نتوان مرد به سختی که من اینجا زادم
user_image
Farzad
۱۴۰۲/۰۲/۰۶ - ۲۳:۴۱:۳۷
بیت اول؛ آزادی من از قیود دنیوی زمانی بود که عاشق تو(خدا)شدم و با عشق تو به بزرگی و جلال رسیدم و برای خودم کسی شدم(من کسی در ناکسی دریافتم) بیت آخر؛ اگرچه که پیامبرفرموده حب الوطن من الایمان اما دلیل نمیشه که چون در جایی متولدشدی پس باید شرایط سخت اونجا رو تحمل کنی و به قولی ،بسوزی و بسازی تا پایان عمرت(زمین خدابزرگه..اشاره به آیه۹۷سوره نسا...)
user_image
ali barani
۱۴۰۲/۱۱/۲۷ - ۰۵:۱۳:۳۷
به نام حضرت دوست حدیث صحیح یکی از انواع حدیث است و آن حدیثی است که سلسله راویان آن درست و صحیح هستند و حدیث جعلی و ... نیست. پس ذکر شریف و عظیم و ... ولو در نسخه بدلها درست به نظر نمی رسد.