سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۷۶

۱

یارا بهشت صحبت یاران همدم است

دیدار یار نامتناسب جهنم است

۲

هر دم که در حضور عزیزی برآوری

دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است

۳

نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمی‌ست

بس دیو را که صورت فرزند آدم است

۴

آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی

یا لطف صورتی‌ست، دگر حشو عالم است

۵

هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌ام

جز بر دو روی یار موافق که در هم است

۶

آنان که در بهار به صحرا نمی‌روند

بوی خوش ربیع بر ایشان مُحَرَّم است

۷

وان سنگ‌دل که دیده بدوزد ز روی خوب

پندش مده که جهل در او نیک محکم است

۸

آرام نیست در همه عالم به‌اتفاق

ور هست در مجاورتِ یارِ مَحْرَم است

۹

گر خون تازه می‌رود از ریش اهل دل

دیدار دوستان که ببینند مرهم است

۱۰

دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف

لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

۱۱

مُمسِک برای مال همه‌ساله تنگ‌دل

سعدی به روی دوست همه‌روزه خرم است

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 653
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 713
حمیدرضا محمدی :
علی نظیری :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :
امیر اثنی عشری :

نظرات

user_image
سید مصطفی حسینی
۱۳۹۰/۰۷/۱۹ - ۰۴:۲۷:۰۴
در بعض از نسخ این بیت نیز مشاهده گردیده است دیگر مرا معامله با هیچکس نماندبیعی که بی حضور تو کردم اقالتست
user_image
علی محمدی
۱۳۹۱/۰۵/۲۶ - ۰۵:۱۲:۴۵
اقالت چگونه با خرم و مقدم قافیه شود؟ این پاره هیچ ربطی به این غزل ندارد.
user_image
رضا سعدی
۱۳۹۲/۰۷/۲۱ - ۰۳:۳۰:۳۹
2. بیت زیبای زیر را به یاد می آورد:گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمیحاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت6. نکته جالب در مورد این بیت این است که سعدی از «محرم» به عنوان ماه عزا یاد می کند.
user_image
احمد
۱۳۹۳/۰۷/۲۹ - ۱۶:۰۲:۰۰
منظور از محرم در این بیت حرام بودنست نه ماه عزا .
user_image
دکتر هاتف سیاه کوهیان
۱۳۹۳/۱۰/۲۴ - ۰۷:۲۴:۴۶
در بیت: آنان که در بهار به صحرا نمی‌روندبوی خوش ربیع بر ایشان محرمست استاد سخن سعدی، با مهارت تمام کلمه ربیع و محرم به کار گرفته و کلمه محرم در این بیت فقط معنی«حرام » را افاده نمی کند. بلکه کلمه محرم در یک افق دلالت فرهنگی ایرانی در برابر کلمه «ربیع» بکار برده شده است ، در این بیتکلمه ربیع دال بر بسط و سرور بوده و کلمه محرم علاوه بر مفهوم حرام، معنایی مرتبط با حزن و ملال و قبض دارد. و گرنه مصرع دوم می توانست به این شکل هم باشد: بوی خوش بهار بر ایشان محرمست. پس سعدی کلمات «محرم و ربیع» را را از سر عمد در تقابل با یکدیگر آورده است در غیر این صورت اگر فرض کنیم که ربیع در این بیت به معنای بهار و محرم به معنای حرام باشد، بیت فاقد لطفت و زیبایی پیشین خواهدبود.
user_image
ابوطالب رحیمی
۱۳۹۴/۰۲/۱۱ - ۱۲:۳۴:۰۱
بیت:آن سنگ دل که دیده بدوزد ز روی خوبپندش مده که جهل در او نیک محکم استیاد آور چنین ابیات زیبایی هست:سعدیا پیکر مطبوع برای نظر استور نبیند چه بود فایده چشم بصیرمن اگر نظر حرام است بسی گناه دارمچه کنم نمی توانم که نظر نگاه دارممرا شکیب نمی باشد ای مسلمانانز روی خوب، لکم دینکم ولی دینیسر و چشمی بدین خوبی تو گویی چشم از او برگیربرو کین وعظ بی معنی مرا در سر نمی گیرد(البته بیت آخر از حافظ هست)
user_image
وشایق
۱۳۹۴/۰۶/۲۷ - ۰۳:۵۶:۵۷
با سلام (ممسک برای مال همه ساله تنگ دل سعدی به روی دوست همه روزه خرمست ) یعنی دنیا دوست همیشه یا غم از دست رفتن را می خورد یا غم اینکه چیزی بدست نیاورده را اما سعدی عاشق فارغ از دنیا و عقبی به یاد دوست همیشه شاد و خرم است (فاش می گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان ازادم )
user_image
احمد
۱۳۹۶/۰۴/۱۱ - ۱۷:۴۲:۰۸
بوی خوش ربیع بر ایشان محرم استبا توجه به اینکه در روزگار سعدی اکثریت ایرانیان سنی مذهب بوده اند و ماه محرم به عنوان ماه عزا در آندوره وجود نداشته است پس منظور استاد سخن از محرم به معنای ماه عزا نیست بلکه با توجه به اینکه محرم یکی از چهار ماه حرام میباشد سعدی از آن به عنوان حرام بودن استفاده کرده .
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۸/۱۱ - ۰۰:۳۵:۵۷
نی هر که چشم و گوش و ...
user_image
مرصاد
۱۳۹۷/۰۹/۱۳ - ۱۶:۳۷:۰۶
یارا بهشت صحبت یاران همدمستدیدار یار نامتناسب جهنمست به قول حافظ باغ بهشت و سایه طوبی قصر نور باخاک کوی دوست برابر نمیکنم به به
user_image
امیر
۱۳۹۸/۰۵/۰۸ - ۰۳:۳۴:۰۸
دوستانی که محرم را به معنای حرام گرفته اند، توجه نکرده اند که در ماههای حرام، که محرم یکی از آنها است، جنگ و خونریزی حرام است، نه عیش و نوش. پس اگر محرم تنها به معنای ماه حرام استفاده شده باشد، و ربیع به معنای ماه حلال، در تقابل به این معنا می رسیم که در ربیع ماهی است که جنگ و خونریزی در آن حلال است. حاشا و کلا! در سیاق خود این شعر، و اشعار دیگر سعدی و حتی دیگر شعرا، ربیع نماد شادی و شادخواری است، و تقابل محرم و ربیع بیش از هر چیز یاداور همین معناست که محرم ماه حزن و اندوه است.
user_image
موسی عطازاده
۱۳۹۹/۰۱/۳۱ - ۲۳:۳۳:۴۴
درمصرع «بوی خوش ربیع بر ایشان محرم است» با توجه به شواهد تاریخی، اشاره به عزای محرم نیست، بلکه فقدصرفا از معنای لغوی محرم که حرام بودن را می رساند استفاده شده است.
user_image
علی
۱۳۹۹/۰۲/۰۱ - ۱۳:۳۸:۱۲
اساتید محترم در مورد معنای بیت پنجم: «هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده ام جز بر دو روی یار موافق که در همست»سخنی و کلامی بفرمایید.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۲/۰۱ - ۲۳:۵۳:۴۷
گرامی علی هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌امجز بر دو روی یار موافق که در همست.یاری را می پسندم و حسرتِ به جای او بودن را می خورم که دو روی خوش را با هم دارد، یک روی زیبا و دلنشین در ظاهر و روی دیگرش باطنی باصفا و بی پیرایه است
user_image
جاوید
۱۳۹۹/۰۲/۲۹ - ۱۶:۳۵:۲۳
در بیت: آنان که در بهار به صحرا نمیروندبوی خوش ربیع بر ایشان محرمستواژه های بهار، صحرا، ربیع و محرمست واژه های پایه ای هستند که آهنگ آرام و لطیف این بیت را مسازند و باین اعتبار محرمست بدون تشدید میباشد.
user_image
سعیده تهرانی نسب
۱۳۹۹/۰۳/۲۰ - ۱۹:۵۶:۴۹
معنی :این است که فقط وقتی می بینم دو یار موافق روبروی همدیگر قرار دارند حسرت شان را میخورم.
user_image
روح اله
۱۳۹۹/۰۷/۳۰ - ۱۰:۲۷:۵۷
یا لطف سیرت است، دگر حسن عالم استحشو عالم است معنی نداره در نسخه ای که خودتون هم قرار دادین نوشته حسن عالم استیعنی خوبی واقعی به سیرت هست و صورت لطف خدا و عالم هست و ملاک آدمیت نیست
user_image
امیر
۱۳۹۹/۱۱/۰۹ - ۰۳:۳۹:۵۲
با سلام منظور از صحرا در این شعر چیست؟
user_image
م.م.سپهر
۱۳۹۹/۱۱/۱۲ - ۰۷:۴۸:۴۲
جناب روح‌الهاتفاقا بیت فوق با واژة «حسن» کاملا خالی از معنا و مفهوم و زیبایی می‌شود. بیت فوق را برایتان معنا می‌کنم که مفهوم «حشو عالم» برایتان روشن شود:در واقع آدم آن کسی است که ذاتی نیک یا رویی خوب و زیبا داشته باشد، از این دو گروه که گذشت دیگر آدمیان (یعنی آن کسانی که نه صورت زیبایی دارند نه سیرت پسندیده‌ای) در عالم اضافی و بیهوده‌اند.«حشو» در لغت به معنای آن چیزی‌ست که درون چیزی را با آن پر کنند(مانند درون لایه‌های لباس، که معمولا چیزی بی‌ارزش است) یا به معنای مردم فرومایه و پست است و یا به معنای کلام بیهوده و زایدی که نبودش به مقصود گوینده خللی وارد نمی‌کند و اضافی است (البته حشو هم انواع قبیح و ملیح دارد که ازین مقال و مجال خارج است). پس همانطور که عرض کردم، منظور سعدی بزرگوار از حشو عالم، قسمت های اضافی و بیهوده و مردمان پست بوده است؛ چه ایشان کسی که سیرت پسندیده یا صورتت زیبا نداشته باشد را آدم (یا اقلا آدمی قابل اعتنا) در شمار نمی‌کرده‌اند. این مفهوم صورت و سیرت خوب و زیبا در مجال‌های مختلف و با تاکیدهای گوناگون بسیار در آثار استاد سخن و دیگر شعرای پیش از او به کار رفته است. اینک شاهدی از غزل آغازین دیوان مشار الیه: اکبر و اعظم، خدایِ عالَم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیباپاینده باشید.
user_image
گلناز
۱۳۹۹/۱۱/۲۳ - ۱۶:۳۱:۱۶
بزرگواران علی و ناباورمنظور از بیت :هرگز حسد نمی برم و .... این است که : هرگز حسادت نکردم و حسرت بر چیزی و حالتی نداشته ام، جز بر آن زمان و آن حالت که دو نفر همراه و هم فکر ، رو در روی یکدیگر نشسته اند و همصحبت یکدیگر شده اند.شاهد مثال آن هم مصرع اول از بیت اول که شاعر موضع اش را صراحتا اعلام کرده و می فرماید : یارا! بهشت، صحبت یاران هم دم است.پس این حالت را معادل با بهشت دانسته.
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۱/۲۳ - ۱۹:۲۴:۰۴
گرامی گلناز بانو با سپاس فراوان از شما که مرا به اشتباهم واقف کردیداین دو بیت پشت سر هم:آنست آدمی که در او حسن سیرتییا لطف صورتیست دگر حشو عالمستهرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌امجز بر دو روی یار موافق که در همست و اشاره به یار و نه یاران، مرا بر آن داشت که چنین تعبیری را مناسب بدانم.گفتار شما متین است و در خور پایدار باشید بر دوام
user_image
ناصر
۱۳۹۹/۱۱/۲۴ - ۱۳:۲۹:۰۲
فرهیخته دوستان گلناز و ناباوربر فروتنیِ ناباور عزیز آفرین می گویم که نَفَسِ گناز را شهید نکرد و از حق خود گذشتآنست آدمی که در او حسن سیرتییا لطف صورتیست دگر حشو عالمستهرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌امجز بر دو روی یار موافق که در همستخانم گلناز عزیز درین دو بیت سعدی از دو فرد صحبت نمیکند که نظر به یک نفر دارد. می گوید آدمی آنست که در عین صورت زیبا از لطافت سیرت نیکو برخوردار است و این با توضیح ناباور گرامی کاملاً مطانق است، یار موافق دو رو دارد یکی سیرت زیبا و دیگری روی نیکو همراه با لطافتبا پوزش از جسارت
user_image
صدراله زحمتکش
۱۴۰۰/۰۱/۱۱ - ۰۱:۴۲:۵۲
تصور میکنم از عبارت دو روی یار موافق در این بیت:هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده ام جز یر دوروی یار موافق که در هم استدو معنا قابل برداشت است .اول کنایه از عشق و دلدادگی دو دلداده که در آغوش هم رفته اند و دوم یکرنگی و صداقت دوست.یعنی دوست و یاری که دورنگی و دورویی ندارد و هردو رویش یکی است!
user_image
احسان چراغی
۱۴۰۱/۰۱/۰۴ - ۱۹:۴۳:۲۱
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی جز بر آنکه دارد با دلبری وصالی   این بیت تکرار بیت پنجم این غزل است
user_image
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
۱۴۰۱/۰۲/۰۱ - ۱۴:۲۷:۵۵
در مصرع وان سنگ دل که دیده بدوزد ز روی خوب سنگدل باید سرهم نوشته شود چون یک کلمه است
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۰۸ - ۱۲:۵۳:۵۲
وزن: مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلاتْ (بحر مضارع مثمّن اخرب مکفوف مقصور) ١. صحبت: مصاحبت و هم‌نشینی / نامتناسب: ناسازگار، بد خو تضاد: بهشت، جهنم / تشبیه: صحبت یاران همدم به بهشت و دیدار یار نامتناسب به جهنم مانند شده است/ جناس زاید: یارا، یاران. معنی: ای دوست، هم‌نشینی با یاران موافق همچون بهشت، دلنشین و مواجهه با دوستان ناساز، همانند جهنم، سوزان و تباه کننده است. ٢. دم برآوردن: نفس کشیدن / دریاب: غنیمت بدان. نوعی ردّالصّدر علی العجز: دم / ایهام: دم (دوم) ١-نفس ٢-لحظه معنی: هر نفسی که در پیش یار عزیزی میکشی آن را غنیمت بشمار زیرا نتیجه زندگی آن نفس و لحظه است. آدمی: آدمیزاد، انسان / دیو: موجودی است وهمی و هولناک که او را به صورت انسانی بلندقامت و زشت و دارای شاخ و دم تصور کرده اند که قادر به انجام کارهای فوق العاده ای است و در اینجا استعاره از آدم پلید و شیطان صفت است، شیطان. جناس زاید: آدمی، آدم / ایهام تضاد: واژه <آدم> در معنی < حضرت آدم > که در اینجا مراد نیست. با < دیو > به معنی <شیطان> / تناسب: چشم، گوش، دهان / ایهام تناسب: بین <صورت> در معنای چهره با < چشم، گوش و دهان >
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۰۸ - ۱۲:۵۶:۱۳
معنی: هر کس که چشم و گوش و دهان داشته باشد، آدم نیست چرا که بسیاری در توهم انسان به شکل آدمیزاداند. ۴. حشو: آگنه، آنچه از قسم پنبه و پشم و جز آن در بالش و لحاف و جامه پر کنند، زاید و بی مصرف، مردم پست و فرو مایه، و در اینجا معنی اخیر مراد است. تضاد: سیرت، صورت معنی: کسی که خوش باطن و زیبا چهره باشد، آدم است. بقیه کسانی که چنین ویژگی هایی ندارند در عالم موجوداتی زاید و بی مصرف هستند. ۵. دو روی یار موافق: دو صورت یار هم‌دل و سازگار / درهم: باهم و بایکدیگر معنی: هرگز در دنیا جز برلحظه ای که دو یار موافق رویاروی شوند و به هم نگرند حسرت نبرده و حسادت نورزیده ام. ۶. ربیع: بهار / محرم: حرام شده ایهام تبادر: بین <ربیع و محرم> هر دو در معانی غیرمنظورشان، یعنی <ماه های قمری> متناسب‌اند. معنی: آن انسان های بی ذوقی که در بهاران به باغ و صحرا نمی‌روند، بوی خوش بهار بر آنان حرام شده است.  ٧. خوب: زیبا / نیک: قید است، سخت، بسیار معنی: آن انسان سنگ‌دلی را که از دیدن محبوب زیباروی چشم ببندد، نصیحت مکن زیرا نادانی در او صفت راسخ و محکمی است. ٨. آرام: امنیت و آرامش / به اتفاق: به نظر و عقیده همه / مجاورت: نزدیکی و همسایگی / مَحرَم: هم‌دل و رازدار معنی: همه در این امر متّفق القول‌اند که در دنیا آرامشی وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد فقط درکنار دوست هم‌دل و رازدار است. ٩. خون تازه: خون جهنده و گرم / ریش: زخم / دیدار: چهره / مَرهم: دارویی که بر جراحت نهند تضاد: ریش، مرهم / جناس اشتقاق: دیدار، بیند معنی: اگر در دل مجروح عارفان و عاشقان خون تازه جریان داشته باشد، یعنی اگر زخم دل آنان تازه باشد به محض اینکه چهره دوست را مشاهده کنند این دیدار مرهم دل بیمار آنان خواهد شد. ١٠. رفیق: یار و دوست / مقدم: برتر معنی: نعمت های دنیوی نیکوست، ثروت گران قدر است و جسم آدمی ارزشمند، اما یک دوست موافق بر هرچیز دیگری ترجیح دارد. ١١. ممسک: امساک کننده، خسیس و بخیل / خرم: شادمان، خوشبخت جناس لاحق: مال، سال معنی: انسان بخیل برای بدست آوردن ثروت در تمام طول سال غمگین است، اما سعدی با دیدن روی دوست درتمام روزها شادمان است. منبع :شرح غزل های سعدی  #دکتر محمدرضا برزگز خالقی  #دکتر تورج عقدایی  با تشکر از دوست خوبم خانم حسین زاده شاد و تندرست باشید