
سعدی
رباعی شمارهٔ ۹
۱
شبها گذرد که دیده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
۲
باشد که به دست خویش خونم ریزی
تا جان بدهم دامن مقصود به دست
تصاویر و صوت

نظرات
بهروز شریعت زاده
مهدی حیدری
محمد ضیا احمدی
بابک چندم
سیاوش
سفید