سعدی

سعدی

رباعی شمارهٔ ۹

۱

شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست

مردم همه از خواب و من از فکر تو مست

۲

باشد که به دست خویش خونم ریزی

تا جان بدهم دامن مقصود به دست

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 991

نظرات

user_image
بهروز شریعت زاده
۱۳۹۳/۰۶/۱۳ - ۰۲:۱۲:۰۴
سلام علیکم . مصرع آخر اینگونه زیبا می نماید : « تا جان بدهم ز شوق مقصود بدست »
user_image
مهدی حیدری
۱۳۹۵/۱۲/۰۳ - ۰۳:۰۸:۳۲
با سلام و احترام در مورد نظر دوست عزیزم که فرمودند مصرع آخر ... زیبا می نماید باید بگم که شعر عرفایی چون حضرت سعدی دقیقا وصف حال ایشان بوده و وصف وقایعی بوده که به چشم بصیرت دیده اند و در آن حال و هوا شعر جاری گشته ، اینکه ما بیایم و فقط از جنبه ی زیبایی و وزن و کنار هم گذاشتن کلمات شعر بزرگان را روتوش زده و اصلاح یا دستکاری کنیم نه تنها کار درستی نیست بلکه باعث از بین رفتن آثار اصلی ایشان شده و معنا و مفهوم عرفان پس از چند قرن به کلی از بین می رود .
user_image
محمد ضیا احمدی
۱۳۹۶/۰۶/۱۷ - ۱۴:۲۷:۱۰
بنظربنده باید شعر اینطور باشد :مردم همه در خواب و من از فکر تو مستچون مردم از خواب دیده شان باز نمیشود نه آین که بسته نمیشود
user_image
بابک چندم
۱۳۹۶/۰۶/۱۷ - ۱۵:۰۸:۱۸
@ محمد ضیا احمدی،می گوید مردم همه از خواب مستند و من از فکر تو مستم، بیان در این مصراع کامل و درست است.
user_image
سیاوش
۱۳۹۷/۰۷/۰۸ - ۱۱:۰۷:۳۵
لطفا مصرع یا ترجیحا بیت آخر رو معنی و تفسیر کنید دوستان.سپاس پیشاپیش
user_image
سفید
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۱۰:۱۲:۴۹
  شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست...