
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۰۵۰
۱
در فشار دل، سر دست نگارین ظالم است
در هلاک بیگناهان تیغ خونین ظالم است
۲
گرچه از زنگار خط تیغ نگاهش کند شد
همچنان مژگان آن غارتگر دین ظالم است
۳
مشکل است از چشم گیرای تو دل برداشتن
پنجه مژگان دراز و خواب سنگین ظالم است
۴
می کند دست حمایت ناتوانان را قوی
جرم رخسارست اگر آن زلف پرچین ظالم است
۵
کوته اندیشی که سازد دست منسوبان دراز
در حقیقت نیست یک ظالم، که چندین ظالم است
۶
کلک صائب بی زبان در عرض حال افتاده است
ورنه در صید معانی همچو شاهین ظالم است
تصاویر و صوت


نظرات