صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۰۹۲

۱

افسر سر گرمی مهر از فروغ جام اوست

خرده انجم سپند روی آتش فام اوست

۲

ذکر او دل زنده دارد چرخ مینا رنگ را

جان این فیروزه در دست خواص نام اوست

۳

صبح محشر انتظار جلوه او می کشد

چشم خورشید قیامت بر کنار بام اوست

۴

گل عبث در دامن باد صبا آویخته است

گوش هر بی درد، کی شایسته پیغام اوست؟

۵

روی در بیت الحرام عشق دارد آفتاب

پرنیان صبح صادق جامه احرام اوست

۶

مردم باریک بین در وصل هجران می کشند

مرغ زیرک گر به شاخ گل نشیند دام اوست

۷

ابر سیرابی که بر خارا کند گوهر نثار

وز ندامت تر نگردد، التفات عام اوست

۸

از سر سرگشته گرداب و رقص گردباد

می توان دانست بر و بحر بی آرام اوست

۹

چون نترسد چشم من صائب ز زهر چشم او؟

شور دریای محیط از تلخی بادام اوست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۵۴
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۹۴

نظرات

user_image
علیرضا
۱۳۹۶/۱۱/۱۲ - ۱۷:۲۵:۵۴
به نظرتون منظور شاعر از بیت 4 چیه؟؟؟