
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۰۹۸
۱
آتش افروز شکر شیرینی پیغام توست
زخم پیرای ملاحت تلخی دشنام توست
۲
سبزه ای کز آتش یاقوت فرسای کلیم
می زند جوش طراوت، خط عنبر فام توست
۳
ابر سیرابی که بر خارا کند گوهر نثار
وز ندامت تر نگردد، التفات عام توست
۴
ای تغافل پیشه بر پرواز ما دل بد مکن
خاک ما افتادگان در شهر بند دام توست
۵
کار خود صائب به تأثیر محبت واگذار
این ندیدنها گناه شوخی ابرام توست
تصاویر و صوت



نظرات