
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۳۹۵
۱
خط کافر لعل سیراب ترا کم کم گرفت
دیو از دست سلیمان عاقبت خاتم گرفت
۲
شوخ چشمی می برد از پیش کار خویش را
دامن گل را ز دست بلبلان شبنم گرفت
۳
مرکز پرگار دولت دل به دست آوردن است
می توان ملک دو عالم را به این خاتم گرفت
۴
رشته نورانی خورشید در سوزن کشید
سوزن عیسی چو ترک رشته مریم گرفت
۵
مشرق اسرار عالم شد سر پر شور ما
این سفالین کاسه آخر جای جام جم گرفت
۶
از تنور آمد برون طوفان و عالمگیر شد
خاکساران نمی باید به دست کم گرفت
۷
عشق از خاکستر ما ریخت رنگ آسمان
این شرار شوخ، اول در دل آدم گرفت
۸
تازه رو برخورد با قسمت دل خرسند ما
سبزه ما فیض بحر از قطره شبنم گرفت
۹
بیش ازین بی پرده حرف عشق را صائب مگوی
کز سخنهای تو آتش در دل عالم گرفت
تصاویر و صوت


نظرات